زاویه دید در داستاننویسی یکی از مهمترین عناصر فنی است که تأثیر زیادی بر تجربهی خواننده از داستان دارد. انتخاب صحیح زاویه دید میتواند به عمق احساسی، تنش و همذاتپنداری خواننده با شخصیتها کمک کند. اما زاویه دید دقیقاً چیست و چگونه میتوان بهترین گزینه را برای داستان انتخاب کرد؟ در این مقاله، به بررسی انواع زاویه دید، نکات کلیدی برای انتخاب آن و تأثیر آن بر سبک روایت خواهیم پرداخت.

زاویه دید چیست؟
زاویه دید در داستاننویسی به این معناست که چه کسی داستان را روایت میکند و چگونه اطلاعات به خواننده منتقل میشود. این انتخاب میتواند تأثیر زیادی بر نحوهی پردازش داستان توسط مخاطب داشته باشد. به طور کلی، زاویه دید تعیین میکند که:
- چه کسی داستان را روایت میکند؟
- چه اطلاعاتی به خواننده ارائه میشود؟
- خواننده تا چه حد میتواند به ذهن و احساسات شخصیتها دسترسی داشته باشد؟

انواع زاویه دید در داستاننویسی
زاویه دید در داستاننویسی به چندین نوع کلی تقسیم میشود که هر کدام ویژگیها و تأثیرات خاص خود را دارند. در ادامه، مهمترین انواع زاویه دید را بررسی میکنیم.
۱. زاویه دید اولشخص (First-Person)
در این نوع روایت، داستان از دیدگاه یک شخصیت خاص بیان میشود و معمولاً از ضمایر “من” یا “ما” استفاده میشود. این روش به خواننده امکان میدهد تا به طور مستقیم با تجربیات و احساسات شخصیت همراه شود.
ویژگیها:
- خواننده به احساسات، افکار و تجربیات شخصیت اصلی دسترسی مستقیم دارد.
- روایت کاملاً ذهنی و محدود به دانستههای راوی است.
- میتواند احساس همذاتپنداری عمیقتری ایجاد کند.
مزایا:
- امکان ایجاد پیوند عاطفی قوی با شخصیت اصلی.
- احساس صداقت و واقعی بودن روایت.
معایب:
- اطلاعات داستان محدود به دیدگاه یک شخصیت است.
- ممکن است برای روایتهای پیچیده محدودکننده باشد.
نمونه:
“در آن لحظه، احساس کردم که همه چیز تغییر کرده است. انگار دنیا دیگر آن دنیایی نبود که میشناختم.”

۲. زاویه دید سومشخص محدود (Third-Person Limited)
در این نوع روایت، داستان از دیدگاه یک شخصیت مشخص روایت میشود، اما از ضمایر “او”، “او” (برای زن یا مرد) یا “آنها” استفاده میشود. در این روش، روایت محدود به اطلاعات و تجربیات شخصیت منتخب است.
ویژگیها:
- خواننده تنها به افکار و احساسات یک شخصیت دسترسی دارد.
- دیدگاه محدود، اما همچنان از زبان سومشخص بیان میشود.
مزایا:
- تعادل بین نزدیکی به شخصیت و داشتن نگاهی وسیعتر نسبت به زاویه دید اولشخص.
- امکان حفظ تعلیق و رازآلودی بیشتر در داستان.
معایب:
- نمیتوان دیدگاه دیگر شخصیتها را بهخوبی منتقل کرد.
نمونه:
“او نگاهی به ساعتش انداخت و قلبش تندتر زد. تنها پنج دقیقه تا شروع مصاحبه باقی مانده بود.”
۳. زاویه دید سومشخص دانای کل (Third-Person Omniscient)
در این زاویه دید، راوی همهچیز را میداند و میتواند به افکار، احساسات و تجربیات تمام شخصیتها دسترسی داشته باشد.
ویژگیها:
- امکان ارائه اطلاعات وسیع درباره دنیای داستان و شخصیتها.
- امکان تغییر زاویه دید بین شخصیتهای مختلف.
مزایا:
- انعطافپذیری بالا در روایت.
- ایجاد دیدگاهی گسترده از داستان و جهان آن.
معایب:
- ممکن است خواننده در میان تغییرات دیدگاه گیج شود.
- سختتر است که ارتباط احساسی عمیقی با شخصیتها ایجاد شود.
نمونه:
“جان مضطرب بود، اما سارا هیچ اطلاعی از نگرانی او نداشت. او لبخندی زد، در حالی که جان در دل خود طوفانی را احساس میکرد.”

۴. زاویه دید دومشخص (Second-Person)
در این روش، داستان مستقیماً خواننده را مورد خطاب قرار میدهد و از ضمیر “تو” استفاده میکند.
ویژگیها:
- سبک بسیار غیرمعمول و کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
- میتواند احساس تعامل مستقیم با داستان را ایجاد کند.
مزایا:
- ایجاد حس حضور در داستان برای خواننده.
- استفاده در متون تعاملی مانند بازیهای داستانی و برخی داستانهای تجربی.
معایب:
- دشواری در ایجاد روایت طبیعی و روان.
- ممکن است خواننده احساس ناراحتی کند، زیرا او را بهعنوان شخصیت اصلی در نظر میگیرد.
نمونه:
“تو در را باز میکنی و ناگهان با چشمان قرمزی که در تاریکی میدرخشند روبهرو میشوی.”
۵. زاویه دید چندگانه (Multiple Points of View)
در این روش، داستان از دیدگاه چندین شخصیت روایت میشود و در طول داستان زاویه دید تغییر میکند.
ویژگیها:
- انعطافپذیری بالا و امکان ارائه دیدگاههای مختلف.
- معمولاً در داستانهای پیچیده و طولانی استفاده میشود.
مزایا:
- امکان نمایش رویدادها از زوایای مختلف.
- ایجاد عمق و تنوع در داستان.
معایب:
- ممکن است خواننده را گیج کند.
- نیازمند مهارت بالای نویسندگی برای حفظ انسجام داستان.
نمونه:
“الکس فکر میکرد که او برنده خواهد شد، اما در همان لحظه، امیلی با اطمینان در حال برنامهریزی برای پیروزی بود.”

نکات کلیدی برای انتخاب بهترین زاویه دید
انتخاب زاویه دید مناسب به عوامل مختلفی بستگی دارد. در این بخش، نکات کلیدی که میتواند در تصمیمگیری به شما کمک کند بررسی میشود:
- ماهیت داستان: داستانهای احساسی و شخصیتمحور معمولاً با زاویه دید اولشخص بهتر روایت میشوند، در حالی که داستانهای پیچیده و چندلایه از زاویه دید دانای کل بهره میبرند.
- تعامل خواننده: اگر میخواهید خواننده را مستقیماً در داستان درگیر کنید، زاویه دید دومشخص میتواند انتخابی مناسب باشد.
- گستره اطلاعات: در داستانهایی که نیاز به ارائه اطلاعات گسترده از چندین شخصیت دارند، زاویه دید دانای کل یا چندگانه کارآمدتر خواهد بود.
- سبک نوشتاری: سبک نویسندگی شما نیز تأثیر زیادی دارد. برخی نویسندگان در روایت اولشخص بهتر عمل میکنند، در حالی که برخی دیگر در سومشخص میدرخشند.
اگر قصد دارید به صورت اصولی یاد بگیرید که برای داستانهای گوناگون بهترین زاویه دید را انتخاب کنید میتوانید در دورههای مقدماتی و پیشرفتهی داستان نویسی راوی شرکت کنید. در این دورهها که توسط آقای حسینی برگزار میشود میتوانید به صورت کاملا تخصصی و با تمرینهای فراوان یاد بگیرید که چطور پیرنگ یا طرح داستان را طراحی و زاویه دید را انتخاب کنید.